آب معدنی

7/23/2005

تابستان من

تابستون امسال من فقط دو روز بودش بعدش ترم تابستوني شروع شد و حسابي اين تابستون واسه خودم الكي مشغولم اين ترم كار اموزي هم دارم يعني باز هم توي تابستون
روز اول هر دو كلاسم رو با نيم ساعت تاخير رفتم البته الان روال كار دستم اومده
مي خوايم بريم يه جايي خونه يه دوستي از نوع قديميش من كلاس دارم از الان عذا گرفتم كه من نمي تونم برم چه خاكي تو سر مبارك بريزم
امروز رفته بوديم سر زمين اينقدر اين ذرت هامون بزرگ شدن اندازشون از خودمون بزرگتره مي بيني تو رو خدا بچه هاي ادم چه زود بزرگ مي شن همين دو سه هفته پيش كاشتمشون الان واسه خودشون بچه دار شدن
هي روز گار
امروز با ياسي گمان مي كنيم يه دونه سوتي داديم از نوع خيلي بدش
يه ازمايشگاه دارم اين ترم با يكي از پسر هايي كه دو ترم پيش از همين دانشگاه فارق التحصيل شده بچه درس خوني بوده براي خودش الان هم دانشجوي فوقه من با اين اقاي گل پسر كلاس دارم ياسمن با يه خانومه
دلت به سوزه ياسي خانوم
حسابي هفته پيش بهم خوش گذشت
اون خونه رو بيشتر از اين جا دوست دارم بر عكس اينجا كه پنجره اتاقم رو به يه ساختمون اجري قهوه اي بد رنگه
اون يكي خونه انتهاي نگات به يه كوه خيلي قشنگ مي رسه