دوچرخه
پسرك خونمون رفته بود توي كوچه و داشته دوچرخه سواري مي كرده و ايضا تك چرخ هم مي زده يه دفعه متوجه مي شه اقاي همسايه از دور داره مياد اينم خودشو حسابي اماده كرده بوده كه اقاي همسايه بهش تذكره بده بگه اين چكاري داري مي كني تا اينكه اقاي همسايه مي رسه نزديكش
داداشم : سلام اقاي همسايه
اقاي همسايه: سلام پسر جان اخه اين چه وضع تك چرخ زدن بده يادت بدم چه طوري تك چرخ بزني
دادشم: اي ول اقاي همسايه
<< Home