آب معدنی

11/29/2005

دست چپ

فكر نمي كردم حضور دست چپ تو زندگي يه ادم راست دست اينقدر مي تونه تاثير داشته باشه مي گن وقتي يه چيزي رو از دست مي دي تازه قدرشو مي دوني شده حكايت دست چپ من يه دوسه روزي مي شه كه درد مي كنه و شدت دردش ديروز و امروز به اوج خودش رسيده طوري كه نه مي تونم تكونش بدم نه چيزي باهاش جابه جا كنم وقتي هم چيزي بهش به خوره اه از نهاد من بلند مي شه
حالا امروز با اين حال نزار پاشدم رفتم دفترچه رو پست كنم با يه مكافاتي لباس پوشيدم موهامم دادم مامانم بافته بايك مشقتي بند كتوني بستم من معمولا كيفم هميشه وبال دست چپمم امروز اين ماموريت محول شد به دست راست مجبور بودم با يه دست كيفم رو بگيرم دفترچه رو هم بگيريم طوري كه تا نشه به همه اينا چادر جمع و جور كردن هم اضافه كنين
خودمو رسوندم دم دفتر پست با دست حواسم نبود با دست چپم در و حل دادم ديگه داشتم مي مردم از درد رفتم داخل فهميدم اون رسيد پستي لعنتي جا مونده دوباره برگشتم خونه بنده كتوني باز كردم رفتم تو واسه سرفه جويي در وقت بند يه كفش رو باز كردم لي لي كنان تا اتاقم رفتم برگه رو برداشتم رفتم اداره پست دفترچه رو با سلام و صلوات و رد كردن از زير قران پست كردم رفت پي كارش
تازه اون موقع يادم افتاد تا شروع كلاس همش يه ربع وقت دارم ديگه با مكافاتي خودمو رسوندم دانشگاه
واييييييييي اينجاش خيلي خنده داره
استادمون گفت روپوش بپوشين تو ازمايشگاه منم نياورده بودم با اين دست افليج نمي تونستم چيزي همراهم ببرم ديگه دوستم رفت گشت تو ازمايشگاه دو تا روپوش جور كرد بهش گفتم دستم مشكل داره بهم كمك كرد پوشيدم
روپوش تنگ بود به من دستم اون بالاش مونده بود مثل مرغ بال بال مي زدم اينقدر منو دوستم خنديدم روده بر شديم با يه مكافاتي از تنم در اوردمش و فقط يه استينه كردم تنم استادمون حيرون مونده بود بهم گفت روش جديده منم توضيح دادم دستم مشكل داره نمي تونم تنم كنم بالاخره كلاس تموم شد و رسيدن به جاي خوب ماجرا
ولولوژي
اي حال داد اي حال داد واقعا احتياج داشتيم به اين تغيير روحيه
روي يكي از صندلي ها خاطره وار نشستيم هي به ملت خنديدم
خيلي كيف داد
هزار و يك بار غفلت رو ديدم با اون قيافش
بچم جواب ميده از صبح كنترات كلاس داشت
جاي رويا خالي بود
اقاي ارتودنسي مزرعه داره
اين اواخر رو نفهميدن شرمنده جزو ابهام نامه ها بودش



اينم بگم ناكام نرم از دنيا
توي اداره پست ديدم يه اقايي اومده دفترچه شو تحويل بده گفتم ببينم رشتش چيه شايد جزو رقبا
چشمتون روز بد نبينه مهندسي مواد بود و ما كلي واسه خودمون كر كر خنديدم