كلاس زبان
ديروز منو ياسي تصميم گرفتيم بريم يه خونه اي كه خصوصي مكالمه تدريس مي كردن
والا از شما چه پنهون خيلي خفن محل بود من موقعي كه داشتم از پله ها ي راهروي خونه مي رفتم بالا شربت مرگ رو يه جا نوش جان كردم فكر نمي كردم برگشتي داشته باشيم به هر حال رفتيم و زنده هم برگشتيم
هنوز براي رفتن دو دلم
هنوز هم كماكان دلتنگ قاطي ديوانه عصبي و ...... هستم
<< Home