آب معدنی

9/30/2005

كلاس زبان

ديروز منو ياسي تصميم گرفتيم بريم يه خونه اي كه خصوصي مكالمه تدريس مي كردن
والا از شما چه پنهون خيلي خفن محل بود من موقعي كه داشتم از پله ها ي راهروي خونه مي رفتم بالا شربت مرگ رو يه جا نوش جان كردم فكر نمي كردم برگشتي داشته باشيم به هر حال رفتيم و زنده هم برگشتيم
هنوز براي رفتن دو دلم
هنوز هم كماكان دلتنگ قاطي ديوانه عصبي و ...... هستم