تابستانی که گذشت
تقریبا همه تابستون رو خونه بابام بودیم اینجا یه حسنی داره خونه خودمونم یه حسن دیگه
اینجا رو دوست دارم ولی اونجا هم خوبی های خودشو داره
دیگه چند روز اخر که اینجاییم و چند روز دیگه بر می گردیم خونه خودمون
مامانم که این چند روز که تقریبا هر وقت یاد تنهایی هفته بعد می افته گریه می کنه
احتمالن باز هم اخر هفته ها بابام رو ببینیم
<< Home