آب معدنی

9/17/2005

تابستانی که گذشت

تقریبا همه تابستون رو خونه بابام بودیم اینجا یه حسنی داره خونه خودمونم یه حسن دیگه
اینجا رو دوست دارم ولی اونجا هم خوبی های خودشو داره
دیگه چند روز اخر که اینجاییم و چند روز دیگه بر می گردیم خونه خودمون
مامانم که این چند روز که تقریبا هر وقت یاد تنهایی هفته بعد می افته گریه می کنه
احتمالن باز هم اخر هفته ها بابام رو ببینیم