آب معدنی

1/30/2005

اسپايدر من من

يه اسباب بازي دارن مشابه اسپايدر من كه يادگاري از يه پسر بچه دوست داشتني و خيلي با محبت روز اخري كه بعد از ده دوازده سال مي خواستيم از هم جدا بشيم اومد دادش به من گفت مي دونم خيلي دوسش داري براي تو يادگاري هنوزم دارمش وو قتي مي بينمش ياد اون پسر با محبت مي افتم چند وقت پيش كه مهمون داشتيم پسر كوچيكه مهمون برش داشت منم روم نشد كه ازش بگيرم پيش خودم گفتم اين دفعه رفتم خونشون ازش مي گيرم و رفتيم خونشون من سراغ اسپايدر منمو گرفتم پسر شون گفت پسر خالم اومده خونمون ازش خوشش اومده بردتش من ديگه داشت گريم مي گرفت نه به خاطر خود اسپايدر من به خاطر اون يادگاري كه از دستش دادم ولي يه ساعت بعد طي يه مهموني دوباره اسپايدرمن عزيزمو تونستم پسش بگيرم
هي پسر كوچولو كه مي دونم اينجا رو نمي خوني دوباره پسش گرفتم يادگاري رو كه تو بهم داده بودي

1/29/2005

يكي از رو زاي خدا

عجب روز به ياد ماندني بود هيچ وقت اين روز رو فراموش نخواهم كرد هنوزم مزه شيرين اون روز رو با تمام وجودم حس مي كنم اميدوارم بازم تكرار بشه به قول دوستم .يه دپينگ روحي اساسي كرديم

1/24/2005

ميلان

سلام
هفته پيش ميلان با ادنيزه بازي داشتن كه 3-1 بردن
اين هفته هم از يه تيم در پيت باختن
اصلا چه معني داره همش ببرن مگه نه
بالاخره علي دايي هم زن گرفت

1/22/2005

و اين گونه نفت به وجود امد

تلوزيون داشت اخبار اقتصادي پخش مي كرد
پسر خالم شروع كرد به افاضات كردن كه اين عربا چقدر عقل داشتن
من همين طور موندم اين چه طور به اين نتيجه رسيده
برگشته مي گه اينا منظور همين عربا همون زمان جاهليت كه همه مي گفتن بي عقلن دخترا و زنا رو خاك كردن الان همشون نفت شدن واين گونه بود كه نفت به وجود امد بايد اين نظريه رو يه كنگره اي گرده همايي جايي ارائه داد بلكم گرفت و ما هم مي گيم دختر خاله طرفيم
امروز وبلاگ استادمونو پيدا كردم سوالاي امتحان امروز هم توش بود فقط حيف دير كاشف به عمل امد
يه چيز ديگه ديروز توي ماهان خوندم كه الساندرو نستا هم مي خواد خواننده بشه البته بعد از كنار گذاشتن فوتبال

1/14/2005

حرف وحديث

سلام
اول بايد از هاله عزيز تشكر كنم اين غالب رو برام گذاشتن ممنونم هاله جان والا ديگه تو اون قالب قبليه داشتم خفه مي شدم
با شنيدن خبر مربوط به اون مدرسه تو لردگان خيلي ناراحت شدم بچه پاشده صبح با كيف وكتاب رفته مدرسه عصر مامانش رفته جنازشو تحويل گرفته همش 16نفر تو مدرسه بودند 13نفرشون مردند
اينم ببينيد
اين چند روزه مهمون داشتيم اين پسر عموي من مي رفت دتشويي بعد وقتي مي خواست يكي رو صدا كنه بياد بشورتش مي گفت ساياااااااااابياااااااااااا

1/10/2005

ميلان

ديشب ميلان بازي داشت با يادم نيست حالا كجا بودش
نتيجه مساوي صفر صفر نيمه اول رو ديدم ولي نيمه دوم رو گرفتم خوابيدم تا براي امروز انرژي داشته باشم براي درس خوندن بازي بدي نبود فقط هيف كه نستا تو بازي نبودش

1/09/2005

ستاره

يه ستارم يه ستاره غريبه
گوشه يه كهكشون بي نهايت
راه و گم كردم و سرگردون و تنها وسط يه اسمون بي نهايت

1/07/2005

ميلان

ديشب ميلان بازي داشت من به نيمه اولش نرسيدم بيرون بودم نيمه دومش تو گير و دار شام خوردن و ظرف بردن واوردن شستن ظرف گذشت. نيمه اول دو تا گل زده بودن نيمه دوم كه شروع شد دو تا ديگه هم زدن من خيالم راحت شد كه ديگه لچه سوراخ سوراخ سال 2005هم براي ميلان اخر خوش شانسيه حالا من حسابي جو گير بازيم
مامانم: امشب نوبت تو ظرفا رو به شوري
من:مامان تو رو خدا بازي رو ببينم مي رم مي شورم
مامانم:نه تو از زير كار در رويي همين الان بايد بري بشوري
داشتم كم كم قانعش مي كردم كه بيخيال شه بعد بازي برم بشورم اما چون مامان بزرگ خونمونه سر تو برگردوني رفته سراغ ظرفا بايد خودم دست به كار مي شدم خوبي قضيه اين بود كه تلوزيون درست جلوي اوپن اشپزخونست من اصلا هواسم به ظرفا نبود بيشتر حواسم به بازي بود فقط دقت كردم ظرفا از دستم نيفته چون اونوقت بعدش بايد خر بيارم باقالي بار كنم خلاصه همين جوري مشغول ديدن و شستن بودم كه اين داور فلام فلان شده اومده به نستا كارت قرمر مي ده منم اين صحنه رو كه ديدم بي خيال ظرفا پريدم جلوي اپن ارنجم گذاشتم روي سنگ اوپن دارم دق مي كنم كه چرا نستا رو بيرون كرده كفا هم چيك چيك مي افتن رو سنگ اوپن .بازي هم كه بدون نستا صفا نداره اينم از اين ولي شروع خوبي بود براي ميلان الان اختلافش با يووه دو امتيازه

1/05/2005

تو رو خدا

ديروز اخراي كلاس همه بچه ها داشتن نق نق مي كردن كه استاد كلاس و تعطيل كنه و بره استاد كوتاه نمي اومد داشت درس مي داد بعد وقتي كه يه خورده به نق نق ها گوش دادا چهرشو مظلوم كرده مي گه تو رو خدا همين يه خورده رو بگم
اينم از اميد ويولت اينا

1/02/2005

نمو

چند وقت پيش يعني حدود دو سه ماه پيش در جستجوي نمو رو ديدم كلي هم از خوشم اومد يادم روز اول سه بار ديدمش
يه سري از ديالوگ و شخصيت هاي فيلم اين چند وقت خيلي خيلي تو حرف زدناي ما جاخوش كرن
اين رو چند روز پيش اتفاقي پيدا كردم