ميلان
ديشب ميلان بازي داشت من به نيمه اولش نرسيدم بيرون بودم نيمه دومش تو گير و دار شام خوردن و ظرف بردن واوردن شستن ظرف گذشت. نيمه اول دو تا گل زده بودن نيمه دوم كه شروع شد دو تا ديگه هم زدن من خيالم راحت شد كه ديگه لچه سوراخ سوراخ سال 2005هم براي ميلان اخر خوش شانسيه حالا من حسابي جو گير بازيم
مامانم: امشب نوبت تو ظرفا رو به شوري
من:مامان تو رو خدا بازي رو ببينم مي رم مي شورم
مامانم:نه تو از زير كار در رويي همين الان بايد بري بشوري
داشتم كم كم قانعش مي كردم كه بيخيال شه بعد بازي برم بشورم اما چون مامان بزرگ خونمونه سر تو برگردوني رفته سراغ ظرفا بايد خودم دست به كار مي شدم خوبي قضيه اين بود كه تلوزيون درست جلوي اوپن اشپزخونست من اصلا هواسم به ظرفا نبود بيشتر حواسم به بازي بود فقط دقت كردم ظرفا از دستم نيفته چون اونوقت بعدش بايد خر بيارم باقالي بار كنم خلاصه همين جوري مشغول ديدن و شستن بودم كه اين داور فلام فلان شده اومده به نستا كارت قرمر مي ده منم اين صحنه رو كه ديدم بي خيال ظرفا پريدم جلوي اپن ارنجم گذاشتم روي سنگ اوپن دارم دق مي كنم كه چرا نستا رو بيرون كرده كفا هم چيك چيك مي افتن رو سنگ اوپن .بازي هم كه بدون نستا صفا نداره اينم از اين ولي شروع خوبي بود براي ميلان الان اختلافش با يووه دو امتيازه
<< Home