آب معدنی

6/09/2005

همه رفتن

امروز كه توتاكسي نشستم براي رفتن به دانشگاه وسطاي راه يه دفعه اهنگ همه رفتن معين رو راننده گذاشت
وقتي سه تايي با هميم و يه اتفاقي مي افته اين بيت رو با هم تكرار مي كنيم و بعدشم از خنده غش مي كنيم ولي ايندفعه برعكس هر بار من خودمو خيلي كنترل كردم كه گريم نگيره و اشكام نريزه پايين
چهارشنبه خوبي بودش
ولي حيف كه اخريش بود
پشت همه خنده هاي ديروز من يه دلتنگي خفه كننده اي بودش