آب معدنی

3/28/2005

سال نو

سلام
حالتون چه طوره؟؟؟
سال نو مبارك
امسال هم مثل بقيه سال موقع سال تحويل خونه مامان بزرگ بوديم با اينكه مامان از چند وقت قبل مي گفت مي خواد امسال موقع تحويل سال خونه خودمون باشيم ولي اخرش حرف حرف ما شدش . ثانيه هاي اخر سال 83 داداشي من حسابي جو گير شده بودش انگار الان ثانيه هاي اخر پرت اقا به ماه خيلي هيجانزده بود من ثانيه هاي اخر رو در حال دعا براي دوستام و خودم گذروندم سال هم متحول شدش اولين عيدي رو از مامان بزرگ گرفتم از لاي قران و بعدشم گرفتن عيدي از بقيه حضار .همه چيز عالي بود امسال ديگه تكليف ارث و ميراث باباجون مشخص شدش با تدبيري كه بابا انديشد و به عيد ديديني فاميل هايي رفتيم كه يه چند سالي بود فقط اسم فاميل بودن با هم رو يدك مي كشيديم بازم امسال همه چي عالي بود
خوش باشيد

3/16/2005

ماهي

سلام
يه هفته اي هست رفتيم ماهي خريديم يه ماهي سياه چشم قلمبه يه ماهي قرمز با راه راه سفيد كوچولو (فكر كنم گوره خر ماهي)با يه ماهي تمام قرمز دم خوشگل هر سه تا شون خيلي خوشگلن
فعلا ازهفتا سين سفره هفت سين ما ساهي رو داريم
دانشگاه هم رفت براي سه هفته ديگه

3/12/2005

يه خورده از كوچولو هاي فاميل

ما : پسر تو چرا اينقدر سياهي
پسرك بهش برخورده ولي به روي خودش نمي ياره بعد با اعتماد به نفس كامل مي گه هيچم سياه نيستم تازه با پرايدمون ستم(پرايدشون مشكي)
* * * * * * * *
همه نشستن دور هم دارن گل مي گن گل مي شنون تا اينكه يه دفعه متوجه يه موش تو خونه مادربزرگ مي شن بچه ها و دخترا و مامانا دست به دامن اوپن اشپزخونه مي شن بابا ها هم مي رن دنبال موشه گشتن بي فايدست موشه از اينا خيلي زرنگ تر تو همون هاگير واگير يه دفعه پسرك مي گه من خودم جري رو ديدم (بنده خدا فكر كرده همه موشاي عالم جريند

* * * * * * *
پسرك رفته بالاي پشت بوم كلي ورجه ورجه مي كرده خواهرش مي گه نكن بچه مي افتي پايين مادر بزرگ هم همراشون بوده
مي گن: كاري به كارش نداشته باش پسر بچه حكم بزغاله رو داره شيطونه
پسرك كلي بهش بر مي خوره مي ره خونه به مامانش مي گه مادر بزرگ به من گفت بز اونوقت قهر مي كنه مي ره رو تختش دراز مي كشه موقع ناهار مي شه
مامان پسرك:پسر بيا ناهار بخور
پسرك:بز ها كه نا هار نمي خورن

* * * * * *
پسرك اومده سر كوچولوشو مي چسبونه به سر من
پسرك: مي دوني ما الان شبه كي هستيم
من : نه
پسرك : لادن و لادن(به لاله و لادن مي گه لادن و لادن

3/09/2005

ميلان

سلام
ديشب ميلان با منچستر بازي داشتن بازي رفت بود و مكان هم سن سيرو
من نتونستم بازي رو ببينم ولي صبح زود كه از خواب بلند شدم تنها چيزي كه به فكرم رسيد اين بود به سايت ميلان سر بزنم والا اونجا هم كه همش خارجكي بودش منم حسابي حول كرده بودم اصلا نمي تونستم لغات رو همون طور دستو پا شكسته هم براي خودم ترجمه كنم بنابراين به فكرم رسيد يه سر به اينجا بزنم چون مي دونستم عاشق فوتبال ايتالياست مخوصا ميلان به نظر خودم هيچكي مثل احسان بازي رو به اين خوبي توصيف نكرده معمولا هم همين طور شايد به خاطر اينه كه دست به قلم و اين كارست به هر حال اول صبحي خيلي به دادم رسيد
يه چند روزه مي رم كلاس خط ديگه حسابي افتاديم تو كار هنر كلاس خوبيه حسابي هم سر گرمم كرده براي بار دوم كه رفتم سر مشق بگيرم و سرمشق نوشته شده جلسه اولمو به استاد نشون بدم دل تو دلم نبود گفتم الان استاده مي گه كاسه كوزت وجمع كن برو تو اين كاره نيستي ولي استاد خيلي از خطم خوشش اومد كلي ازم تعريف كرد ويه بسيار عالي هم برام نوشت منم ديگه اخر زوق مرگ كلي تشويق شدم

3/03/2005

ميلان

ديشب ميلان با كالياري بازي داشته يا نداشته رو نمي دونم ولي تلوزيون غير زنده بازي رو نشون داد تا اونجايي كه من ديدم صفر صفر بودن يه سري غايب بزرگ هم داشت بازي مثل نستا و كاكا كه اخراي نيمه دوم اومد و گتوزو كه اگه نباشه واقعا انگار ميلان يكي رو كم داره تا تماشاچي ها رو تحريك كنه به هر حال با بردن اي بازي ميلان صدر نشين مي شد
چند روز ديگه هم با منچستر بازي دارن اميدوارم ببرن تا دوباره روي اين بچه سوسو لا كم بشه
يه جمله گوهر بار هم از استاد گلمون بگم:شما اگه تلاش كردين حتما يه جا نتيجشو مي بينيد اين قانون طبيعت
براي خودم كه اتفاق افتاده

3/02/2005

استاد

ترم پيش يه استاد گل داشتم كه تو پستاي قبلي يه ذكر خيري ازش كرده بودم اين ترم هم دوباره با هاش كلاس دارم خيلي گل من هوار هوارتا كرور كرور دوسش دارم
خدا نصيب گرگ بيابون نكنه اين ترم يه درس خيلي مهم با يه استاد خيلي گند از هر نظر ارئه شده من قيافه استاد و نوع لباس پوشيدنش برام مهم اگه ازش خوشم بياد بيشتر به اون درس اهميت مي دم هيچ اصلا هم سر كلاسش غيبت نمي كنم هنوز هيچي نشده سر كلاس اين يكي يه بار نرفتم قد 110 سانت هم به زور مي شه عينهو اين ادم هاي نانيسمي ها مي مونه همش مثل اين يارو شكلك نيشش بازه اين پسراي كلاس ما صدا از ديوار در مي اومد از اينا در نمي ياد سر كلاس اين دم در اوردن يه ريز حرف مي زنن و تيكه مي پرونن ده اشكل از خودت عزيز من كرم از خودتت اينقدر از اين استاد بدم مياد كه حد نداره فقت هم براي يه چيز كه ديگه غيبت نمي كنم چون مي دونم بعضي ها اون روز همين درس رو دارن