رو كم كني
هميشه منو اذيت مي كنه يه جورايي مثل اينكه لذت مي بره منو ضايع كنه اين دفعه من يه كاري كردم كه ديگه حوس نكنه منو اذيت كنه موقع سرو شام رفتم كنارش نشستم زود براش سالاد ماكاروني كشيدم بعدش يه مشت فلفلي كه قبلا توي دستم خورد كرده بودم ريختم تو بشقابش ............بعد از اينكه چند تا قاشق خورد تازه رسيد به فلفلا من هم نشستم و قيافه بر افروختشو موقع خوردن اون فلفلا تماشا كردم تقريبا ديگه نتونست غذا بخورده فقط نشست براي من كور كوري خوند ولي خودم كه خيلي حال كردم
<< Home